1 ـ استفاده از مثالهاي مناسب:
يكي ديگر از مهارتهاي مؤثّر در تدريس برتر، بهرهگيري از مثال است و ميزان اثر بخشي تدريس به نحوه و ميزان استفاده استاد از مثالها ارتباط دارد.
فراگيران ـ و به طور كلّي تمام مخاطبان ـ دوست دارند سخنان موافق با ذوق و هماهنگ با عواطف و طبيعت انساني باشد. از اين رو، بيان نمونههايي از وقايع طبيعي و مثالهاي شيرين، جالب، عيني و ملموس باعث ميشود تا مطالب به صورت خشك و بي روح ارائه نشود، بلكه با ذكر چنين مثالهايي توجه فراگيران به مطالب آموزشي بيشتر جلب شده، مباحث علمي و عقلي خشك، براي آنان دلنشينتر و قابل فهمتر بوده كه در نتيجه نشاط و شادابي كلاس را در پي خواهد داشت. بنابراين با توجه به اينكه به كارگيري مثال، اشعار مناسب و شواهد تجربي مطابق فهم فراگيران و مناسب با سطح تجربه و دانش آنها، خستگيها و يكنواختيها را برطرف ميكند و مباحث علمي را جلوه و جلال ميبخشد، ضروري است استادان محترم به فراخور ذوق و سليقه خويش و متناسب با نوع بحث از اين مهم بهره گرفته، انگيزه يادگيري فراگيران را تقويت نموده و درك بهتر و سريعتر مطالب را براي آنان فراهم سازند.
البته از آنجا كه عمدتاً هدف از به كارگيري مثال، تنقيح و روشن ساختن مطالب و اثبات يك اصل و يا تعميم آن است، مقتضي است تا با حفظ اصل اعتدال در استفاده از مثال و پرهيز از هر گونه افراط و تفريط در بهرهگيري از اين أمر، مباحث درس از استدلالهاي محكم و متقن و غناي علمي مطلوب، تهي نگردد. ضمن اينكه به كارگيري مثال نامناسب و مستهجن نيز در شأن كلاس و استاد معارف نبوده و از قدر و منزلت آن ميكاهد.
2 ـ ارايه چارچوب كلّي درس در آغاز تدريس:
تدريس با ارائه مطالب آموزشي آغاز ميشود. نخستين گام در امر تدريس قبل از ورود تفصيلي استاد به درس جديد، معرفي مطالبي است كه تدريس خواهد شد، يعني استاد در ابتداي درس بايد محورهاي كلّي بحث را طرح نمايد.
توجه به اين مهم علاوه بر اينكه باعث ارايه منطقي بحث و پرهيز از پراكندگي و اتلاف وقت كلاس خواهد شد، به فراگيران كمك مينمايد تا با شناخت كامل از سير مطالب آموزشي، انگيزه آنان براي يادگيري بهتر مطالب آموزشي تحريك گردد؛ چرا كه ضمن ارائه چنين چارچوبي آنها آگاه خواهندشد كه چه مطالبي را خواهند آموخت. البته انجام چنين امري به صورت شفاهي هم در آغاز تدريس امكانپذير است، ولي شكل مطلوب آن چنين است كه به صورت مكتوب و بر تخته صورت پذيرد؛ چه اينكه از جمله مزاياي مكتوب بودن چارچوب كلّي بحث ـ علاوه بر آنچه گفته شد ـ اين است كه چنانچه استاد از بحث اصلي خود به هر دليلي (از قبيل پرداختن به پاسخ سؤالات پراكنده فراگيران، بحث از يك موضوع فرعي بنا بر ضرورت طرح آن و...) دور افتاد،چنين چارچوبي به وي كمك خواهد كرد تا سير اصلي بحث خود را باز يافته و به ادامه مباحث خود بپردازد.
3ـ مديريت و توانايي برقراري نظم در كلاس:
استادي كه توانايي مديريت و رهبري دارد به راحتي قادر به پيشبرد اهداف خود در زمينههاي آموزشي و پرورشي ميباشد. او با ايجاد نظمي صحيح، به وجهي مطلوب كلاس را اداره كرده و از اين طريق باعث پيشرفت آموزش و برنامههاي درسي ميشود و با بهرهگيري از نفوذ خويش، فراگيران را به فراگيري بهتر مطالب آموزشي ترغيب ميكند.
از همين جاست كه ضرورت مديريت و توانايي كلاسداري به عنوان يكي از شاخصهاي مهم تدريس آشكار ميگردد؛ زيرا وظيفه استاد در ارائه خوبِ درس خلاصه نميشود، بلكه انتظار اين است كه وي بر رفتار فراگير نيز نظارت داشته باشد. ممكن است فراگير نسبت به درسي احساس بي نيازي كند يا نسبت به آن بي علاقه باشد و در انتهاي كلاس بخواهد روزنامه مطالعه كند و يا به تكاليف ديگر خود بپردازد و يا.....كه اين امر موجب برهم خوردن نظم كلاس شده و به ديگران سرايت ميكند.از اين رو لازم است استاد به رفتار فراگيران نيز توجه داشته باشد تا علاوه بر حفظ توجه و اشتياق آنها به درس، به نحو مطلوبي از وقت كلاس در جهت تحقق اهداف آموزشي و تربيتي تعيين شده استفاده نمايد.
البته بايد متذكر شد كه مشكلات رفتاري فراگيران كه منجر به بينظمي در كلاس ميشود، ميتواند ناشي از علل مختلفي باشد. گاهي ممكن است شخص استاد، عامل بي نظمي باشد مثل فعال بودن گوشي موبايل استاد در كلاس؛ از اينرو پيشنهاد ميشود استاد در جلسه اول از دانشجويان بخواهد گوشيهاي موبايل خود را خاموش كنند و خود نيز به اين كار اقدام نمايد. گاهي هم ممكن است يك يا چند فراگير موجبات بي نظمي را فراهم سازند، و نيز احتمال دارد كه هم استاد و هم فراگيران در امر ايجاد بي نظمي سهيم باشند. افزون بر اينها ممكن است علل بي نظميها در خارج از كلاس درس باشد، مثل رفت و آمد در سالن، سر و صداي بيرون كلاس، صداي اتومبيل به دليل مجاورت كلاس با خيابان و....
از آن جا كه هدف اين نوشتار، آشنايي اجمالي اساتيد محترم با صلاحيتهاي مختلف استادي است، از اين رو در اينجا فقط به آن بخش از عواملي كه موجب خواهد شد تا استاد به عنوان عامل بي نظمي كلاس شناخته شود اشاره خواهد شد، هر چند تفصيل بيشتر مطالب كم و بيش در توضيحات شاخصهاي قبل آمده است.
علاوه بر ناتوانيهاي علمي ـ از قبيل: عدم تسلّط بر موضوع بحث، ضعف در پاسخگويي به سؤالات فراگيران، نداشتن قدرت تحليل و نتيجهگيري مناسب و... ـ از جمله عواملي كه موجب بروز بينظمي در كلاس شده و ممكن است منشا آن استاد باشد، ضعفهاي ناشي از مهارتهاي رفتاري و كلاسداري است كه به برخي از آنها اشاره ميشود:
الف) ضعفهاي ناشي از فقدان مهارت در رفتارهاي اجتماعي:
فقدان چنين مهارتي، باعث بروز رفتارهاي مختلفي از استاد ميشود كه زمينه بي انضباطي و تشنج را در كلاس فراهم ميآورد. بعضي از اين رفتارها كه ناشي از فقدان مهارت لازم در رفتار اجتماعي است عبارتند از:
1.طعنه و كنايه زدن به فراگيران و تحقير و تمسخر آنان
2.بي توجهي به سؤالهاي معقول و منطقي فراگير
3.فرق گذاشتن و تبعيض قائل شدن بين فراگيران
4.خشونت و عدم رعايت ادب و نزاكت در كلام
5.تهديد به كم كردن نمره
6.مطرح كردن مشكلات و گرفتاريهاي شخصي خود براي فراگيران
ب) فقدان مهارتهاي تدريس:
بسياري از پارامترهاي كلاسداري و انضباطي كه عدم رعايت آنها ميتواند بيتوجهي فراگيران به درس و صحبت آنها با يكديگر را به دنبال داشته باشد، از فقدان مهارت استاد در اعمال آن پارامترها ناشي ميشود كه اهمّ موارد آنها به شرح زير است:
1.مشكلات ناشي از صداي استاد: صداي آهسته و نامفهوم، موجب كسالت، خوابآلودگي و خميازه فراگير ميشود؛ و به عكس آن، طنين صداي بلند و گوشخراش، او را خسته ميكند. علاوه اينكه سخن گفتن با مكثهاي طولاني، تند حرفزدن، بريده بريده صحبت كردن و داشتن لهجه محلّي غليظ و شديد از جمله مسائلي است كه در اداره كلاس تأثير منفي ميگذارند.
2.عدم آشنايي كافي استاد با روشها و اصول يادگيري: عدم آشنايي لازم و كافي در اين زمينه باعث ميشود تا استاد نتواند به درستي فراگير را در امر يادگيري ياري دهد. چنين استادي از شناخت مسائل و مشكلات فراگير در درس عاجز است، و از اينكه چگونه آنها را خلّاق و مبتكر تربيت كند ناتوان است و.....در اين صورت فراگير احساس محروميت كرده و در آموختن، پيشرفتي حاصل نميكند كه در اين حالت ممكن است محروميت او به صورت سرگرم شدن از طريق حرف زدن، ردّوبدل كردن يادداشت، و به طور كلّي بي توجهي به درس و كلاس ظاهر شود.
3.عدم آمادگي براي جلسات تدريس: فراگيران به خوبي متوجّه عدم آمادگي استاد براي تدريس ميشوند. عدمآمادگي استاد پيآمدهاي منفي در پي دارد. حال چنانچه اين مسائل تكرار شود، اعتبار و احترام استاد را خدشهدار ميكند و در اين صورت فراگيران نيز نارضايتي خود را با رفتارهايي كه موجب بر هم زدن نظم كلاس ميشود، ظاهر ميسازند.
4.كلاسهاي كسل كننده و يكنواخت: استفاده از روش يكنواخت و تكراري، فراگيران را خسته و كسل ميكند و احتمالاً اين رويه باعث تشديد بي نظميهاي كلاس ميشود.
5.تعيين تكاليفي كه با نياز و درك فراگير مطابقت نداشته باشد: در ارائه تحقيق و تعيين تكليف براي فراگيران، بايد توانايي فردي و مشكلات هر فرد را در نظر گرفت و از واگذار كردن تكاليفي كه به هر دليل ممكن انجام آن از عهده وي ساخته نيست، پرهيز گردد.
در پايان يادآوري اين نكته مفيد است كه استاد موفق استادي است كه بتواند با ارايه مطالب علمي و جذّاب، توجه مخاطبين را به خود جلب كند، هر چند در هر حال گاهي كساني پيدا ميشوند كه توجه چنداني به درس ندارند.
:: موضوعات مرتبط:
کلاس هفتم ,
کلاس سوم راهنمایی ,
,
:: برچسبها:
تدریس ,
:: بازدید از این مطلب : 1075
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2